حاشیهای بر مصاحبه حسین قدیانی با ابراهیم حاتمیکیا؛
برای سربازان شاید، اما برای فرمانده هیچ چیز مبهم نبود
مسعود شعربافچیزاده-رویش نیوز: همیشه از هواداران حاتمی کیا بودهام. از کودکی تا اکنون. تمام ساختههایش را دوست دارم. از همان موج مرده به اینطرف که عدهای بانگ ریزش ریزش برای حاتمی کیا سر دادند از هوادارن سرسختش بودم و در هر محفلی از وی و ساختههایش دفاع کردم. گزارش یک جشنش را ندیدم اما با سابقه ای که از خودم سراغ دارم، حتما دلیلی پیدا می کردم تا از آن هم در برابر انتقادات دوستانم دفاع کنم و حاتمی کیا برایم همان ابراهیم دوست داشتنی همیشگی بماند، همانطور که الان هم هست، بیشتر از گذشته.
این ها را گفتم تا بگویم نه قبول دارم حاتمی کیا ریزش کرده است، نه قبول دارم دیگر حزب اللهی نیست، نه قبول دارم انقلابی نمانده است و صدها قبول ندارم دیگر که زیاد باب شده است در مورد حاتمی کیا؛ اما مصاحبه حاتمی کیا با حسین قدیانی یک نکته ای داشت که نگفتنش جفا به فرمانده است. البته نمی دانم منظور حاتمی کیا را درست برداشت کرده ام یا نه، اما در حال برداشتم از سخنان حاتمی کیا را می گویم و نقدی که به آن هست.
زمانی که قدیانی از نسبت آوینی با شرایط امروز از حاتمی کیا می پرسد، وی اینگونه جواب می دهد: " متأسفانه اوضاع، بعد از رفتن آوینی خیلی پیچیدهتر هم شد. حادثه پشت حادثه؛ کوی دانشگاه، انتخابات، مسائل سال 88 و... در همه این وضعیتهای پر از ابهام و فتنه، واقعا جای آقا مرتضی را خالی میدیدم... ولی ورود داعش و قرائت سلفی، به نظرم بهترین میدان برای پرگشودن آقا مرتضی میتوانست باشد. بوی آشنا از مدافعان حرم میآید. بوی آشنا از تنهای خیس عرق در جهاد میآید. بوی آشنا از زخمهای تازه با صورتهای خندان میآید. مطمئن بودم که مدیحهسرایی آقا مرتضی در این میدان گل میکرد."
خیلی طولانی اش نمی کنم: عمو ابراهیم عزیز، شاید اتفاقات 78 و 88 و... برای یک عده پر ابهام بوده باشد، اما آقا مرتضی اگر بود، بعید می دانم و خیلی هم بعید می دانم که ابهامی برایش باقی می ماند. شاید عده ای تا داعش پایش به نزدیکی مرزها نرسید و تا حاج قاسم ها در سوریه پرپر نشدند، چیزهایی یادشان نیامد، اما مرتضی حتما قبل از آن در فتنه 88 موضعش مشخص بود، بدون هیچ ابهامی و شکی؛ و صد البته جای مدیحه سرایی فرمانده در ماجراهای امروز سوریه و حرم، شدید خالیست.
افزودن نظر