دختر آبی و پیرمرد سبز، دو آدرس در یک "خیابان" |
شنبه 23 شهریور 1398, 11:51 |
«سحر خدایاری» معروف به «دختر آبی»، یازدهم تیرماه گذشته در مقابل دادگاه انقلاب تهران اقدام به خودسوزی کرد و پس از گذشت چند هفته در بیمارستان در گذشت. بر اثر این حادثه موجی از شایعات در فضای مجازی و رسانهها ایجاد شد و شایعهپراکنان، دلیل این اقدام وی را صدور حکم شش ماه حبس بخاطر تلاش برای حضور در ورزشگاه بیان کردند. در حالیکه قوه قضائیه رسما اعلام کرد هیچ دادگاهی در این خصوص برگزار نشده و آن مرحومه نیز در لحظه انتحار هیچ محکومیتی نداشته است. اتهام در دست بررسی خدایاری، درگیری با مأموران انتظامی در مقابل ورزشگاه و هنگامی بوده که خدایاری قصد حضور غیر قانونی در استادیوم را داشته است. در جریان فوت این شخص؛ اضلاعی از اصلاحطلبان، سلبریتیها، ضد انقلاب خارج نشین و حتی فرح پهلوی، خود را حامی او جلوه داده و به همین بهانه معترض نظام اسلامی شدند. در این زمینه، حتی یکی از نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی نیز مرحومه و کیفیت درگذشت او را به خودسوزی بوعزیزی در کشور تونس که منجر به بروز انقلاب در این کشور شد، تشبیه کرد. [۱]
*در ماجرای موسوم به دختر آبی، اگرچه تمام ابعاد قضیه به صورت کامل و محرز روشن است و حتی کسی مثل «علی مطهری» نیز که در این قضیه همنوا با شایعهسازان مرتکب خلافگویی شده بود؛ به اشتباه خود اعتراف کرد [۲] اما شاهدیم که اضلاع فوق الذکر (شامل کسانی از اصلاحطلبان، سلبریتیها و ضد انقلاب خارج نشین) همچنان بر مواضع خود استوار ماندهاند و مشغول جنایت حکومتی جلوه دادن درگذشت مرحومه خدایاری هستند! در این میان، دلبستگان نظام و انقلاب و فعالان رسانهای نیز در تلاشی قابل تقدیر، همچنان مشغول تاباندن نور به ابعاد تاریک این قضیه و شایعات پیرامون آن هستند تا اذهان عمومی دچار تشویش نشوند. تلاشی که البته تحت الشعاع عملیات روانی طراحی شده در ماجرای مرحومه خدایاری قرار گرفت. سؤال اینجاست که این موج روانی از چه رو توانست با عملگری اضلاع فوقالذکر تا حدی فراگیر شود و چرا علیرغم رفع کامل شبهه نسبت به این پرونده؛ اما فرایندهای رسانهای و سیاسی آنچنان که باید و شاید در این قضیه تأثیرگذار نشدند و تشعشعات مسئله ادامهدار بود؟ پاسخ را باید در عزم ۱۰ ساله ستاد جریان سیاسی خاص برای "عامالبلوی" کردن فضای جامعه در جهت ایجاد «فتنه اقتصادی» و سیاست خیابانی جستجو کرد. عزمی که متأسفانه آنطور که باید مورد رصد و برخورد قرار نگرفته و در مطمح تحلیلها نبوده است و از همین روست که امروز پس از ۱۰ سال به سادگی میتواند کوچکترین رخداد و حتی رخدادهای طبیعی مثل ریزگردها و زلزله را نیز عامل نارضایتی از نظام جلوه دهد و موجب همآهنگی اصلاحطلبان، سلبریتیها و اصلاحطلبان خارجنشین شود. ماجرا به این برمیگردد که اعضای ستاد جریان سیاسی خاص توانستهاند در ذهن برخی از مخاطبان خود القائاتی را انجام دهند که این القائات مادام که با عملگری صحیح خواص کشور و روشنگریهای بصیرانه آنها مواجه نشود؛ همچون یک موتور مبدّل؛ از هرچیزی زمینه نارضایتی میسازد. خواه از گم شدن یک دختر دوچرخهسوار، خواه از درگذشت یک خواننده، خواه از انتحار یک انسان دچار عارضههای روانی و خواه از هر چیز دیگری... فضای روانی اشاره شده همچنین بر محمل مطالبات برخی لایههای جامعه نیز قابلیت انطباق یافته است و این امکان وجود دارد که مثلا حامیان حقوق حیوانات، طرفداران حضور بانوان در ورزشگاهها، متضررین قضایای موسسات مالی غیر مجاز، کارگران بیکار شده و... نیز خود را در لحظه با این فضای ناواقعی همراستا تصور کنند و در این احساس قرار بگیرند که طراحان پروژه فتنه اقتصادی و اوکراینیزه کردن ایران با آنها همدرد هستند! احساسی که مثلا برخورد دوگانه اصلاحطلبان با مرگ دو زن (خانم میترا استاد و در سوی دیگر خانم سحر خدایاری) نشان داد تا چه اندازه غیر واقعی است و از منافع اصلاحطلبان نشأت میگیرد نه از مطالبات لایههای مختلف مردمی. مخاطبان محترم در تبیین بهتر پاسخ به این سؤال که چرا پروژه «دختر آبی» توانست حاشیهساز باشد؛ باید بدانند که طی ۱۰ سال گذشته جملات مهمی در راستای تخریب ذهن مردم، ایجاد زمینه نارضایتی و عامالبلوی کردن فضای جامعه از سوی اصلاحطلبان در میان افکار عمومی پمپاژ شده است. رفتاری که توانسته به زعم خود یک انبار باروت در لایههایی از جامعه بسازد که برای انفجار فقط به یک جرقه نیاز دارد...
جملاتی که متأسفانه باید گفت توسط اعاظم ستاد جریان چپ، یعنی چهرههایی مثل سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، مصطفی تاجزاده، حسین مرعشی، اسحاق جهانگیری، علیرضا علویتبار و عباس عبدی و... اظهار شدهاند. و تأسف بیشتر هم اینکه همین جملات با انگیزه دلسوزی برای مردم توسط کسانی از خواص دلسوز کشور هم تکرار شدهاند. وصف ذکر شده به وضوح نشان میدهد مادام که زمینه فتنه اقتصادی در کشور برچیده نشود و عوامل آن مورد مواجهه فکری –و در برخی جهات، برخورد امنیتی- قرار نگیرند؛ اوضاع به همین منوال و بصورت آونگی ادامه مییابد و امثال رخدادهایی مثل پرونده دختر آبی، آخرین پرونده نخواهد بود. رویدادی که نظیر آنرا در فتنه سال ۸۸ نیز شاهد بودیم. فتنهای که جریان چپ از پیش از وقوع؛ با ترویج بدبینی نسبت به رفتارهای انتخاباتی حکومت و دستگاههای متولی، توانست پیرمردی فریب خورده را به نماد حرکت اعتراضی علیه نظام اسلامی تبدیل کند و هرچند همه میدانستند که تقلبی در کار نیست؛ اما سیاست خیابانی، برای چند ماه آزگار کشور و مردم را دچار چالش کرد... «فتنه اقتصادی» که ما پیش از این در مجموعه وبلاگ مشرق به کرّات پیرامون آن توضیحاتی را اشاره کردهایم؛ در صورت عدم مواجهه همچنان خواص؛ البته میتواند ابعادی بزرگتر از فتنه ۸۸ نیز پیدا کند. مسأله ورود زنان به ورزشگاه تنها یکی از مسائل فرعی جریان خاص است که تنها آتشزنهای برای شعلهور کردن انبار باروتی است که بزرگان این جریان طی ماهها و سالها تدارک دیدهاند. ورود زنان به ورزشگاه با آمادهسازی سخت افزاری ورزشگاهها و یک برنامه ریزی دقیق از سوی بخش های مختلف دستگاه اجرایی میتوانست خیلی زودتر از اینها حل و فصل شود که متأسفانه برای حل این موضوع هم ارادهای در قوه مجریه طی شش سال گذشته دیده نشده است. به تازگی علی ربیعی سخنگوی دولت از آماده بودن ورزشگاهها برای حضور زنان سخن گفته بود اما همزمان، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور اعلام کرد همچنان شرایط این امر فراهم نشده است. |
پیشنهاد سردبیر
- باز و بسته شدن زایندهرود برای پلهای تاریخی ضرر دارد؟
- سفر رئیس قوه قضائیه به اصفهان
- رفراندوم پیشکش، مردم را در جریان طرحها قرار بدهید/ در مبارزه با فساد، کوتاه نخواهیم آمد
- لطفا دستِ نظام را رو کنید :
- شعربافچی زاده: دولت فعلی از لحاظ رسانه ای بسیار ضعیف است./ فروزبخش: در آینده باید برخی موضوعات را از رده بندی امنیتی خارج کنیم
پربینندهترین
این سایت با منابع شخصی راه اندازی شده است و حق تکثیر مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.